تیپرینگ به زبان ساده

 



تیپرینگ به زبان ساده

بانک‌های مرکزی در بحران‌های اقتصادی بزرگ، شروع به سیاست‌های انبساطی از طریق تزریق مستقیم پول به بازار می‌کنند. این تزریق پول از طریق سیاستی بنام تسهیل مقداری (QE) صورت می‌گیرد، در این سیاست، اوراق قرضه خزانه‌داری و شرکتی مستقیما توسط بانک مرکزی خریداری می‌شود و پول بیشتری وارد زنجیره اقتصاد می‌شود. اما پس از مدتی که اقتصاد رونق می‌گیرد و روال اقتصاد کم‌کم به شرایط عادی نزدیک می‌شود، بانک مرکزی نیز حجم سیاست‌های انبساطی خود را کمتر کرده و شروع به کاهش حجم خرید ماهیانه اوراق می‌کند، به این اقدام تیپرینگ (Tapering) می‌گویند که به فارسی می‌توان آن را «کاهش سرعت خرید دارایی» نامید. تیپرینک در لغت یعنی کم کردن اما در اقتصاد، به زمانی می‌گویند که بانک مرکزی شروع به خرید کمتر اوراق کند.

تیپرینگ ‌(Tapering) چیست؟

تیپرینگ (Tapering) به سیاست‌‌هایی اشاره دارد که روش‌های سنتی بانک مرکزی را تغییر می‌دهد. تیپرینگ عمدتا با هدف کنترل نرخ بهره و انتظارات سرمایه‌گذاران در مورد آینده نرخ بهره انجام می‌شود. این روش ممکن است شامل ‌تغییر نرخ تنزیل یا الزامات‌ سرمایه‌ای باشد.

همچنین از کاهش خرید اوراق به عنوان روشی برای تیپرینگ ‌استفاده می‌شود. این روش عمدتا در مقابل‌ سیاست تسهیل کمی (QE) که توسط بانک ‌مرکزی ایجاد شده است، در نظر گرفته می‌شود. پس از آنکه ‌سیاست‌های QE تحریک و تثبیت اقتصاد را انجام داد، تیپرینگ انجام می‌شود. باید‌ توجه داشت که تیپرینگ تنها می‌تواند پس از یک دوره اجرای برنامه‌های تحریک اقتصادی انجام شود.

تیپرینگ (Tapering) به معنای کاهش تدریجی دارایی‌های‌ تجمیع شده در ‌ترازنامه بانک‌ مرکزی بعد از برنامه QE‌ است. تیپرینگ اولین گام در روند خاتمه یا خروج کامل از برنامه محرک پولی است.

هنگامی‌ که بانک‌های مرکزی سیاست ‌انبساطی را برای تحریک اقتصاد در زمان رکود ‌اقتصادی دنبال می‌کنند، اغلب به صراحت قول می‌دهند که پس از بهبود اقتصادی،‌ سیاست‌های تحریک کننده خود را‌ معکوس می‌کنند. این امر ‌بدان دلیل است که تحریک اقتصاد با پول ارزان ‌پس از‌ پایان رکود اقتصادی، منجر به تورم خارج از کنترل‌ و حباب ‌در قیمت دارایی‌ها می‌شود.

بانک‌های مرکزی چگونه تیپرینگ را انجام می‌دهند؟

برقراری ارتباط با‌ سرمایه‌گذاران در‌ خصوص جهت‌گیری سیاست ‌بانک ‌مرکزی و فعالیت‌های‌ آتی به تعیین انتظارات بازار و‌ کاهش‌ عدم قطعیت‌ بازار‌ کمک می‌‌کند. به همین‌ دلیل است که بانک‌‌های مرکزی به جای متوقف کردن ناگهانی سیاست‌های پولی انبساطی، از کاهش تدریجی محرک‌ها استفاده‌ می‌کنند.

بانک‌های مرکزی با بیان رویکرد خود در مورد شرایط خاصی که تحت آن تیپرینگ یا ادامه می‌یابد، یا متوقف می‌شود، عدم اطمینان در ‌بازار را‌ کاهش می‌دهند. در‌ این راستا، هرگونه کاهش پیشبینی شده در سیاست ‌QE از قبل اعلام می‌شود‌ و‌ به بازار اجازه می‌دهد‌ فعالیت های خود را پیش از‌ اجرای تیپرینگ‌ تعدیل کند.

در‌ مورد QE بانک‌ مرکزی تمام برنامه‌های خود را برای کاهش خرید دارایی یا فروش دارایی‌ و یا حتی اجازه سررسیدن دارایی اعلام می‌کند. هدف از اینکار، کاهش کل دارایی‌های بانک مرکزی است که به ‌کاهش عرضه پول منجر می‌‌‌شود.

تجربه تاریخی ناموفق؛ تیپرینگ از تئوری تا واقعیت

در برهه‌های مختلف زمانی، فدرال رزرو و سایر بانک‌های مرکزی ‌که در دهه‌های اخیر برنامه QE را اجرا می‌کردند، اعلام کردند که در نهایت این برنامه را کاهش داده ‌و معکوس می‌کنند. اگرچه، بانک‌های مرکزی ثابت کرده‌اند توانایی یا تمایلی به پیاده‌سازی تمپرینگ پایدار (یا فراتر  از آن) معکوس‌سازی کامل سیاست‌های QE ندارند.

فدرال رزرو ایالات متحده، بانک انگلستان، بانک مرکزی اروپا، بانک سوئیس و ‌بانک ژاپن همگی از جمله بانک‌هایی بوده‌اند که پیش از این، با صدور بیانیه سعی ‌کرده‌ا‌ند که‌ سیاست‌های‌ QE خود را‌ کاهش دهند یا لغو‌ کنند اما در عوض برنامه خرید دارایی‌های خود را تجدید یا تسریع کردند و در نتیجه با افزایش ترازنامه خود مواجه شدند.

بانک مرکزی سوئد، Sveriges Riksbank، تاکنون موفق‌ترین اقدام در کاهش‌ ترازنامه‌ خود را بین سال‌‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۱ انجام داده است. اما از آن زمان به طور پیوسته در حال افزایش ترازنامه خود بوده و اکنون به دوبرابر سقف‌ قبلی رسیده است. در نتیجه ایده کاهش یا لغو‌ برنامه QE بیشتر یک برنامه تئوری باقی مانده است و به نظر امکان اجرای واقعی آن وجود ندارد.

یکی از دلایلی که چرا بانک‌های مرکزی تمایلی به حذف برنامه‌های QE ندارند این است که سرمایه‌گذاران و‌ به طور کلی بازارهای مالی به طرز افراطی نسبت به احتمال کند شدن محرک‌های بانک مرکزی ‌واکنش نشان می‌دهند.

به عنوان مثال، هر زمان بانک مرکزی قریب الوقوع بودن کاهش خرید اوراق را اعلام می‌کند، بازارهای سهام افت سنگینی را تجربه کرده و بازده اوراق قرضه شدیدا افزایش پیدا می‌کند. این امر انگیزه‌ای قوی برای‌ سیاست‌گذاران ایجاد می‌کند تا برنامه تیپرینگ خود را متوقف‌ یا حتی معکوس کنند تا از آسیب‌ رسیدن‌ به بخش‌های مالی جلوگیری کنند.

نمونه‌ای از تیپرینگ 

در ایالات متحده، برنامه‌ی‌ QE‌ شامل خرید دارایی‌ها از جمله اوراق بهادار با پشتوانه رهنی و اوراق خزانه‌داری بلند مدت می‌شود. این خریدها برای کاهش نرخ بهره انجام می‌شود.‌ این خرید‌ها موجب کاهش عرضه شده که نتیجه آن افزایش قیمت و کاهش بازده است.

کاهش بازده، هزینه استقراض را کاهش می‌دهد. از نظر تئوریک، هزینه کمتر استقراض، تامین مالی پروژه‌های جدید را برای کسب و کارها آسان می‌کند. همین امر منجر به ‌افزایش اشتغال می‌شود. افزایش اشتغال نیز منجر به افزایش سطح کلی مصرف و رشد اقتصادی می‌‌‌شود.

در اصل،‌ برنامه QE یکی از ابزارهای سیاست پولی فدرال رزرو است که این نهاد می‌تواند از آن برای تحریک اقتصاد استفاده کند. هنگامی که QE  انجام می‌ شود، فدرال رزرو وعده می‌دهد که این سیاست را به تدریج پس از محقق شدن اهداف، کاهش دهد.

برنامه QE فدرال رزرو پس از  بحران مالی  ۲۰۰۷-۲۰۰۸

نمونه‌ی اخیرِ اجراء تیپرینگ مربوط می‌شود به بحران‌ مالی سال ۲۰۰۸ که فدرال رزرو برنامه QE عظیمی را برای مقابله با آن پیاده کرده بود. در ژوئن سال ۲۰۱۳، بن برنانکی، ‌رئیس‌ وقت فدرال ‌رزرو، اعلام کرد که تا زمانی‌که‌ شرایط اقتصادی مانند‌ تورم و بیکاری مساعد بماند، این بانک دارایی‌‌‌‌‌های خود را به صورت ماهانه کاهش می‌دهد. در اینجا تیپرینگ به کاهش خرید فدرال اشاره دارد، نه متوقف کردن آن.

با پایان یافتن سال ۲۰۱۳،‌ QE ‌که ‌ترازنامه فدرال‌ رزرو‌ را به  ۴.۵ تریلیون دلار رسانده‌ بود، فدرال رزرو را به این نتیجه رساند که به هدف خود رسیده و زمان تیپرینگ‌ فرارسیده است.‌ روند کاهش خرید اوراق تا اکتبر ۲۰۱۴ ادامه داشت.

طرح تیپرینگ فدرال رزرو

در ابتدای سال ۲۰۱۴‌ فدرال رزرو، قصد‌ خود را ‌برای کاهش خرید ماهانه اوراق از ۷۵ میلیارد دلار به‌ ۶۵ میلیارد دلار اعلام‌ کرد. کاهش  خریدها‌ شامل کاهش ۶‌ میلیارد دلار‌ اوراق خزانه‌‌‌داری و ۴ میلیارد دلار اوراق با پشتوانه‌ رهنی‌ بود. این روند تا آنجا ادامه پیدا ‌می‌کرد که ۳۰ میلیارد دلار از اوراق خزانه‌‌داری و ۲۰ میلیارد ‌دلار از اوراق با پشتوانه‌ رهنی کاهش پیدا  کند، ‌پس ازرسیدن به این سطح،‌ پرداخت‌های ‌اضافی دوباره سرمایه‌گذاری می‌شدند.

با این سرعت  انتظار  می‌رفت ‌که ترازنامه فدرال رزرو تا سال ۲۰۲۰‌ به زیر ۳ تریلیون دلار ‌برسد. درعوض، در پی سقوط شدید و فوری بازار، ‌فدرال رزرو  تا اوایل سال ۲۰۱۸ ترازنامه را در حدود ۴.۵ تریلیون دلار ثابت نگه داشت. در این مرحله فدرال رزرو شروع به کاهش‌ بسیار آهسته دارایی‌های خود کرد.

در اواسط سال ۲۰۱۹، واکنش بازار به کاهش خفیف ترازنامه منجر به معکوس شدن منحنی بازده و افزایش نشانه‌های رکود قریب الوقوع شد. در‌نتیجه فدرال رزرو‌ یکبار دیگر خرید اوراق‌ را افزایش داد و دارایی‌های خود را تا دسامبر ۲۰۱۹ به بالای ۴ تریلیون دلار رساند. همچنین در اوایل سال ۲۰۲۰، ترازنامه بانک به‌ خاطر ترس از کرونا به بالای ۷ تریلیون دلار رسید.

مهم: در پی همه‌‌گیری  کرونا، فدرال‌ رزرو سیاست‌های انبساطی گسترده‌‌ای را برای تسریع بهبود  اقتصادی به اجرا گذاشت. در پایان ماه‌ مه ۲۰۲۱، پس از انتشار صورت‌جلسه سیاست‌گذاری‌ بانک فدرال‌ در ماه آوریل، سرمایه‌‌گذاران گمانه‌‌زنی‌ها مبنی بر احتمال کاهش خرید اوراق را شروع کردند.‌ در  این صورت‌جلسه آمده بود که‌ برخی از اعضا پیشنهاد کرده‌‌اند در صورتی که‌ اقتصاد به پیشرفت خود در‌ جهت اهداف‌ ‌کمیته ادامه دهد، در ‌جلسات آتی صحبت در مورد کاهش‌ خرید اوراق شروع شود.

سوالات رایج درباره تیپرینگ

منشا تیپرینگ چیست؟

تیپرینگ (Tapering) تنها پس از یک دوره اتخاذ سیاست‌های محرک اقتصادی صورت می‌گیرد. نمونه اخیر این نوع محرک اقتصادی، برنامه تسهیل کمی بود که فدرال رزرو در پاسخ به بحران مالی ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ اجرا کرد.

این برنامه قصد داشت با خرید اوراق خزانه‌‌داری بلند مدت در کنار سایر دارایی‌ها، ترازنامه فدرال رزرو را گسترش دهد. این خریدها منجر به کاهش بازده و افزایش قیمت اوراق قرضه شده و هزینه وام‌ستانی را کاهش می‌داد.

کاهش بازده به نوبه خود منجر به کاهش هزینه استقراض می‌شود. این امر منجر به تسهیل فرآیند تامین مالی پروژه‌ها برای کسب و کارها می‌شود. از نظر تئوری، افزایش اشتغال منجر به افزایش تقاضا و رشد اقتصادی می‌شود.

پس از بحران مالی، فدرال رزرو از QE به عنوان ابزاری برای تحریک اقتصاد استفاده کرد. اما این ابزار نیز مانند تمام ابزارهای سیاستی همیشگی نیست و پس از رسیدن به هدف باید به تدریج لغو شود.

اینجاست که مفهوم تیپرینگ وارد می‌شود. اگر بانک مرکزی سریعا از برنامه تسهیل کمی خارج شود ممکن است اقتصاد وارد رکود شود. همچنین اگر برنامه تسهیل کمی را متوقف نکند ممکن است انتظارات تورمی افزایش شدیدی پیدا کند.

تیپرینگ چگونه بر بازار سهام تاثیر می‌گذارد؟

سیاست‌های QE که پس از بحران مالی ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ اعمال شد، تاثیر مطلوبی بر قیمت اوراق قرضه و سهام در بازار مالی ایالات متحده گذاشت. اما در ادامه، سرمایه‌گذاران نگران تاثیر کاهش احتمالی این تاثیرات در نتیجه اعمال تیپرینگ شدند.

از آنجایی که تیپرینگ، یک احتمال تئوری است و هرگز بانک‌های مرکزی که برنامه محرک اقتصادی تحت QE را اجرا کرده‌اند نتوانستند محرک‌ها را به صورت موفقیت آمیز از اقتصاد خارج کنند، بنابراین دقیقا نمی‌توان گفت تاثیر تیپرینگ بر روی بازارهای مالی چیست. با این حال اجماع نسبی میان متخصصان این است که با شروع تیپرینگ، بازار سهام واکنش منفی نشان می‌دهد.

تفاوت بین سیاست‌های انقباضی با تیپرینگ چیست؟

در زمینه سیاست‌های پولی، سیاست‌ انقباضی سیاستی است که توسط بانک مرکزی (مانند فدرال رزرو) در زمانی که اقتصاد رشد سریعی دارد یا تورم شدیدا در حال افزایش است، اتخاذ می‌شود تا هزینه‌کرد و رشد اقتصادی کنترل شود.

فدرال رزرو با افزایش نرخ بهره کوتاه مدت از طریق تغییر سیاست‌های نرخ تنزیل، که به نرخ وجوه فدرال نیز معروف است، سیاست‌های پولی را منقبض می‌کند. فدرال رزرو همچنین ممکن است دارایی‌های موجود در ترازنامه خود را از طریق عملیات بازار باز بفروشد.

سیاست‌های پولی انقباضی نقطه مقابل سیاست‌های پولی انبساطی است. سیاست انبساطی یا تسهیلی، به دنبال تحریک اقتصاد از طریق افزایش تقاضا به وسیله محرک‌های پولی و مالی است. QE یک ابزار سیاستی انبساطی است.

بنابراین، تیپرینگ به معکوس شدن سیاست‌های پولی تسهیلی یا QE اشاره دارد در حالی که سیاست انقباضی به سخت شدن شرایط تامین مالی اشاره می‌کند. تیپرینگ می‌تواند همزمان با تسهیل کمی اتفاق بیفتد یعنی همزمان هم تیپرینگ در حال انجام باشد و هم برنامه QE. اگرچه تیپرینگ و سیاست‌های انقباضی هردو به هدف افزایش نرخ بهره انجام می‌شوند، اما همیشه با هم اتفاق نمی‌افتند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر